معنی دارزنگنه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دارزنگنه. [زَ گ ِن ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ازگله گرمسیر قبادی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان و اقع در 9هزارگزی جنوب باختری از گله. یک هزارگزی راه فرعی از گله بسر پل ذهاب. محلی دامنه و گرمسیر و سکنه ٔ آن 200 تن. آب از چشمه و محصول آنجا غلات، حبوبات، برنج، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. زمستان در حدود یکصد خانواراز ایل قبادی برای تعلیف احشام و زراعت به اطراف این ده میروند. در دو محل بفاصله ٔ یک هزارگز به علیا وسفلی مشهور است. (از فرهنگ جغرافیا یی ایران ج 5).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر