معنی دائم شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دائم شدن. [ءِ ش ُ دَ] (مص مرکب) جاوید گردیدن. وصوب. (دهار). رهن. (دهار). سجو. مقاتاه. (منتهی الارب). پیوسته شدن. بردوام شدن. همیشه شدن. || پیوسته رفتن. دائم جریان داشتن.
فرهنگ فارسی هوشیار
جاوید گردیدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.