معنی داءالثعلب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

داءالثعلب. [ئُث ْ ث َ ل َ] (ع اِ مرکب) داء ثعلب. نوعی از بیماری که موی بریزاند. علتی که موی بریزاند و در عرف به آن خوره گویند. (غیاث). علتی که موی فروریزد از مردم. (مهذب الاسماء). موخوره.خوره. سعفه. (منتهی الارب). داءالحیه. گر. گری. صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی گوید: و سبب داءالثعلب آن است که ماده ٔ سیاه اندر پوست و در مسام که موی از وی برآیدگرد آمده باشد و بیخ موی و غذای او از آن ماده تباه گردد و از بهر آن داءالثعلب گویند که روباه را بسیار افتد و مردم را بر سر و ابروی و موی و روی افتد، چون درم درم یا بزرگتر - انتهی. و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: داءالثعلب، علامه گفته است که این بیماری سبب ریزش مویهای سر آدمی شود بجهت مواد صفراویه یا مره سوداء که با صفراء آمیخته شده باشد و همان سبب وعلت تباهی مو و ریزش آن گردد. - انتهی:
ریشش ز داء ثعلب ریزیده جای جای
چون یوز گشته از ره پیسی نه از شکار.
سوزنی.

فرهنگ معین

(ءُ ثَّ لَ) [ع.] (اِمر.) بیماری ریزش موی سر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر