معنی خیمه ٔ بزرگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خیمه ٔ بزرگ. [خ َ / خ ِ م َ / م ِ ی ِ ب ُ زُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) سراپرده ٔ بزرگ. سراپرده ٔ شاهان. فسطاط: خیمه و خرگاه و سراپرده ٔ بزرگ زده او را از پیل گرفتند. (تاریخ بیهقی). خوارزمشاه موزه و کلاه پوشید و بخیمه ٔ بزرگ آمد. (تاریخ بیهقی). خیمه ٔ بزرگ بر بالا برده بودند از شهر برسم... و بلند و همه سوادسازی زیر آن. (تاریخ بیهقی).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.