خید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خید. (اِ) خوید. غله و دانه ٔ نرسیده. (از منتهی الارب):
رویش میان حله ٔ سبز اندرون پدید
چون لاله برگ تازه شکفته میان خید.
عماره مروزی.
|| گیاه سبز. (منتهی الارب). خوید. رجوع به خوید شود.
فرهنگ عمید
خوید
گویش مازندرانی
مقعد
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) غله سبز که هنوز نرسیده قصیل.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.