معنی خیاب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خیاب. [خ َی ْ یا] (ع ص، اِ) آتش زنه ٔ آتش ناگیرنده و آتش نادهنده. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب): منه سعیه فی خیاب بن هیاب، یعنی در زیان و خسارت است. (منتهی الارب).
خیاب. (اِخ) مرکز بلوک مشکین اردبیل. خیاو. رجوع به خیاو شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.