معنی خویشتن رهان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خویشتن رهان. [خوی / خی ت َ رَ] (نف مرکب) خود برکنار دارنده از مناهی. عفاف ورز. باورع:
مجنون که مبصر جهان بود
شهوت کش و خویشتن رهان بود.
نظامی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.