معنی خون نداشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خون نداشتن. [ن َ ت َ] (مص مرکب) هدر بودن خون مقتول. قصاص نداشتن قاتل. قتلی بدون قصاص بودن. (آنندراج). || رگ نداشتن. بی غیرت بودن. بی حمیت بودن. || ضعیف بودن. رنجور بودن. ضعف مفرط داشتن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.