معنی خوض کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خوض کردن. [خ َ / خُو ک َ دَ] (مص مرکب) تعمق کردن. غوررسی کردن:
ز آنکه پیوسته ست هر لوله بحوض
خوض کن در معنی این حرف خوض.
مولوی.
معاندان بحسد در حق وی خوضی کرده اند. (گلستان).
- خوض کردن در سخن، تعمق در معنی حرفی و کلامی کردن. رجوع به خوض شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (مصدر) فرو رفتن در آب، فرو رفتن در فکر ژرف اندیشیدن، (اسم) ژرف اندیشی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر