خوش گذران در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خوش گذران. [خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ذَ] (نف مرکب) عیاش. تن پرور.
فرهنگ عمید
ویژگی کسی که زندگی را به خوشی و آسودگی میگذراند، عیاش،
حل جدول
کامران
مترادف و متضاد زبان فارسی
شادخوار، نوشخوار، عشرتطلب، عشرتجو، عیاش، عیشطلب، کامجو، کامطلب، لذتجو، عیشمشرب،
(متضاد) محنتکش، تنآسا، تنپرور
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.