معنی خوش مغزی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خوش مغزی. [خوَش ْ / خُش ْ م َ] (حامص مرکب) خوب مغزی. خوش باطنی. مقابل خوش ظاهری:
به خوش مغزی به از بادام تر بود
به شیرین استخوانی نیشکر بود.
نظامی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.