معنی خوش عیش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خوش عیش. [خوَش ْ / خُش ْ ع َ / ع ِ] (ص مرکب) مرفه الحال. خوش زندگی. (یادداشت مؤلف): مُغفُر؛ خوش عیش. گشاده روزی. غیسانه، زن نرم و نازک و خوش عیش. (منتهی الارب). نغمه، خوش عیش شدن. (تاج المصادر بیهقی).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر