معنی خوش جوش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خوش جوش. [خوَش ْ / خُش ْ] (ص مرکب) سماور یا دیگی که زود بجوش آید. || کنایه از خوش ترکیب. || کنایه از شخصی که زود با دیگران دوست شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.