معنی خوش جمالی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خوش جمالی. [خوَش ْ / خُش ْ ج َ] (حامص مرکب) خوش صورتی. زیبارویی:
رخ معشوقه با این خوش جمالی
جمال از عشق بازی نیست خالی.
نظامی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر