معنی خوش آمدگوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خوش آمدگوی. [خوَش ْ / خُش ْ م َ] (نف مرکب) خوش آمدگو. متملق. چاپلوس. متبصبص. مزاج گوی. (یادداشت مؤلف):
ضیافت خور خوش آمدگوی باشد.
(جامعالتمثیل).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.