معنی خوشترکیب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
شکیل، خوشساخت، خوششکل، خوشاندام، زیبا،
(متضاد) بدترکیب، موزون،
(متضاد) ناموزون، متناسب، زیبا، خوشاندام، چشمنواز،
(متضاد) بدترکیب
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.