معنی خوشنود کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خوشنود کردن. [خوَش ْ / خُش ْ ک َ دَ] (مص مرکب) راضی کردن. خوشحال کردن. ارضاء. ترضیه. اقناء. اقناع. (یادداشت مؤلف).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر