معنی خورشیدسواران در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خورشیدسواران. [خوَرْ / خُرْ س َ] (اِ مرکب) سحرخیزان. شب بیداران. عیسی رتبگان. (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع):
سایه ٔ خورشیدسواران طلب
رنج خود و راحت یاران طلب.
نظامی.
|| فرشتگان. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || مقربان پادشاه. || آنان که بوقت گرما سوار شوند. (ناظم الاطباء).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر