معنی خورد خائیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خورد خائیدن. [خوَرْدْ / خُرْدْ دَ] (مص مرکب) خوردنی خوردن. || خوردنی خورانیدن. (یادداشت مؤلف).
- بلب خورد خائیدن کسی را، خوردنی خورانیدن کسی را:
مهرگان آمد، هان دربگشائیدَش
اندرآرید و تواضع بنمائیدَش
بنشانید و بلب خورد بخائیدَش.
منوچهری.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر