معنی خوردنی پز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خوردنی پز. [خوَرْ / خُرْ دَ پ َ] (نف مرکب) خوراک پز. طباخ. آشپز. که غذا پزد: بهر شهر که درآمدی برسته ٔ طباخان و خوردنی پزان طواف کرد. (سندبادنامه ص 206).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.