معنی خودآرایی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خودآرایی. [خوَدْ / خُدْ] (حامص مرکب) آرایش خود. تحلیه ٔ خود. زیورآرایی خود. تزیّن. بَزَک. (یادداشت بخط مؤلف). || کبر. غرور. نخوت. نمایش خود.

فرهنگ عمید

خود را آراستن و زینت دادن،

حل جدول

تبرج

دش

مترادف و متضاد زبان فارسی

آرایش، بزک، ظاهرسازی، خودسازی

فرهنگ فارسی هوشیار

عمل خود آرا

پیشنهادات کاربران

تجمل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر