خوخو در لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
خوخو. [خ َ خ َ] (اِ) بلغت زند، رسم و قاعده، آیین. || شمشیر. تیغ. || قوت. توانایی. زور. || شاخه. غصن. || داربستی که استاد بنا روی آن میرود کار می کند. (ناظم الاطباء). رجوع به خو شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ



