معنی خوب منظر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خوب منظر. [م َ ظَ] (ص مرکب) خوش سیما. خوبرو.خوش قیافه. خوش رو. (یادداشت بخط مؤلف):
شه خوب صورت شه خوب سیرت
شه خوب منظر شه خوب مخبر.
فرخی.
جهان دلفریب ناوفادار
سپهر زشتکار خوب منظر.
ناصرخسرو.
و طلیعه ٔ بصر او بر ماهرویی افتاد خوب منظر ماه پیکر. (سندبادنامه ص 259).
شخصم بچشم عالمیان خوب منظر است
وز خبث باطنم سر خجلت فکنده پیش.
سعدی.
تو درخت خوب منظر همه میوه ای ولیکن
چه کنم به دست کوته که نمیرسد بسیبت.
سعدی (طیبات).
درشتخویی و بدعهدی از تو نپْسندند
که خوب منظری و دلفریب و منظوری.
سعدی (بدایع).
کنیسه؛ زن خوب منظر. (منتهی الارب).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر