معنی خنگ و لوک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خنگ و لوک. [خ ِ گ ُ] (اِ مرکب، از اتباع) کسی را گویندکه در جمیع چیز عاجز باشد و از او کاری برنیاید. این لغت از توابع است، یعنی خنگ را بی لوک و لوک را بی خنگ به این معنی نمیگویند. (برهان قاطع):
خانه تنگ و در آن جان خنگ و لوک
کرد تا ویران کند خانه ملوک.
مولوی.
خنگ و لوکم چون جنین اندر رحم
نه مهه گشتم شد این نقلان بهم.
مولوی.

فرهنگ معین

(خِ گُ) (ص مر.) کسی که در همه چیز عاجز باشد و کاری از او برنیاید.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کسی که در همه چیز عاجز باشد و کاری ازو بر نیاید.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر