معنی خنده زنان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خنده زنان. [خ َ دَ / دِ زَ] (نف مرکب، ق مرکب) در حال خندیدن. (یادداشت بخط مؤلف):
جام ز عشق لبش خنده زنان شد چو گل
وز لب خندان او بلبله بگریست زار.
خاقانی.
خنده زنان چو زنگیان ابر ز روی اغبری.
خاقانی.
خنده زنان از کمرش لعل ناب.
نظامی.
تو خنده زنان چو شمع و خلقی
پروانه صفت در احتراقت.
سعدی.
گفتم آه از دل دیوانه ٔ حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه ٔ کیست.
حافظ.
|| مسخره کنان. تمسخرکنان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر