معنی خمیدگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خمیدگی. [خ َ دَ / دِ] (حامص) انحناء. اعوجاج. کجی. پیچیدگی. (ناظم الاطباء). دوتایی. خفتگی. چفتگی. دولایی. خوهلی. انحناء. انعطاف. خمی. بخمی. کوژی. احدیداب. (یادداشت بخط مؤلف): || لنگیدگی. (یادداشت بخط مؤلف): خماع، خمیدگی کفتار در رفتار. (منتهی الارب).

فرهنگ عمید

کجی، پیچیدگی،
حالت خمیده بودن،

حل جدول

پیچ

انحنا، انحراف، کجی، خمی

انحنا

کجی

مترادف و متضاد زبان فارسی

انحراف، انحنا، خمی، کجی،
(متضاد) راستی

فرهنگ فارسی هوشیار

انحناء، کجی، پیچیدگی

پیشنهادات کاربران

قوس

انحنا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر