معنی خلیع الغدار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ فارسی هوشیار
افسار گسیخته مهار گسسته رهاکرده افسار در مورد ستوران بکار رود و مجازا برای آدمیان آید) : ((مسعود. . . ازسر ضرورت با سلجوقیان صلح کرد و ایشان را خلیع العذار فروگذاشت. ))، کسی که راه نافرمانی و عصیان پیش گیرد و برده شرم وحسا بدرد:. . . . خلییع العذار عذار در خدمت عارض عراق سبز کرده و تا آبی بروری کار باز آورد آب از دیده رفته. ))
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.