معنی خلافت دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خلافت دار. [خ ِ ف َ] (نف مرکب) نگاهدارنده ٔ خلافت. جانشین. نایب:
این چور کن هوا لطافت باش
وآن چور کن زمین خلافت دار.
خاقانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر