معنی خفقان دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خفقان دار. [خ َ ف َ] (نف مرکب) خفقان دارنده. طپش دل دارنده. نفس گرفته:
خیک است زنگی خفقان دار کز جگر
وقت دهان گشا همه صفرا برافکند.
خاقانی.

فرهنگ فارسی هوشیار

نفس گرفته، طپش، دل دارنده، خفقان دارنده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر