معنی خطور کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خطور کردن. [خ ُ ک َ دَ] (مص مرکب) گذشتن به دل. گذشتن در دل. (یادداشت بخط مؤلف).
مترادف و متضاد زبان فارسی
بردلگذشتن، بهخاطر آمدن، از ذهن گذشتن، به ذهنمتبادر شدن
فرهنگ فارسی هوشیار
گذشتن در دل
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.