معنی خشک بودن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خشک بودن. [خ ُ دَ] (مص مرکب) مقابل تر بودن. (یادداشت بخط مؤلف). || بی شیر بودن. در پستان شیر نداشتن. (یادداشت بخط مؤلف): همه گوسفندان از آن حی خشک بود. (ترجمه ٔ طبری بلعمی).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.