معنی خشکی طالع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خشکی طالع. [خ ُ ی ِ ل ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از ادبار و بدبختی. خشکی بخت. (آنندراج):
نم نگیرد ساغرم از خشکی طالع کلیم
چون حباب از کاسه ای خود را بدریا می زنم.
کلیم (دیوان چ بیضائی ص 285).
خشکی طالع ما سد سکندر گردید
ورنه پستان نصیب این همه بی شیر نبود.
صائب (از آنندراج).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر