معنی خشت زن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خشت زن. [خ ِ زَ] (نف مرکب) خشت مال. قالب دار. آنکه خشت می سازدبه قالب. (یادداشت بخط مؤلف). کس که خشت می سازد. (از ناظم الاطباء). ملبن. (دهار). لَبّان:
غلام آبکش باید و خشت زن
بود بنده ٔ نازنین مشت زن.
سعدی (گلستان).
|| آنکه جنگ کند به خشت و زوبین. (شرفنامه ٔ منیری). تیرانداز. (ناظم الاطباء). خشت انداز. زوبین انداز.
فرهنگ عمید
خشتکار
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه خشت سازد خشت ساز، آنکه خشت را بهنگام جنگ پرتاب کند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.