معنی خشت خشت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خشت خشت. [خ ِ خ ِ] (اِ صوت) خش خش و آن صوت کاغذ و جامه و غیر آن است:
خشت خشت موش در گوشش رسید
خفت مردی شهوتش کلی رمید.
مولوی (مثنوی).
فرهنگ عمید
خشخش: خشتخشت موش در گوشش رسید / خفت مردی، شهوتش کلی رمید (مولوی: ۸۹۶)،
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) صدای جویدن موش و مانند آن ((خشت خشت موش در گوشش رسید)) (مثنوی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.