خسوف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
ناپدید شدن، واقع شدن زمین میان ماه و خورشید که موجب تیره شدن ماه می شود. [خوانش: (خُ) [ع.] (مص ل.)]
فرهنگ عمید
[مقابلِ کسوف] (نجوم) حائل شدن زمین میان خورشید و ماه که باعث از نظر پنهان شدن ماه میشود، ماهگرفتگی،
[قدیمی] ناپدید شدن،
حل جدول
ماه گرفتگی، پنهان شدن، ناپدید شدن، فرو رفتن
ماه گرفتگی
فرهنگ واژههای فارسی سره
ماه گرفتگی
کلمات بیگانه به فارسی
ماه گرفتگی
مترادف و متضاد زبان فارسی
ماهگرفتگی، پنهانشدن، ناپدید شدن، فرو رفتن،
(متضاد) کسوف
فرهنگ فارسی هوشیار
گرفتگی ماه چاه پر آب چاه پر آب
فرهنگ فارسی آزاد
خُسُوف، گرفتگی ماه یعنی ناپدید شدن قسمتی یا تمام ماه (در وقتیکه باید دیده شود و روشن باشد) بعلت قرار گرفتن زمین بین خورشید و ماه و افتادن سایهء زمین بر ماه،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.