معنی خریدة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خریده. [خ َ دَ] (ع ص، اِ) دانه ٔ مروارید ناسفته. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). || زن دوشیزه ٔ مرد نارسیده. || زن شرمگین سست آواز که همیشه پنهان ماند. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). ج، خَرائد، خُرُد، خُرَّد.

فرهنگ فارسی آزاد

خَریْدَه، لُوءلُوء، مروارید سوراخ نشده، دوشیره، شخص نارسیده (جمع: خُرُد).
َ

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر