معنی خرکار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خرکار. [خ َ] (ص مرکب) آنکه بسیار کار کند بی ماندگی. سخت پرکار. آنکه بسیار کار کند و مانده نشود. (یادداشت بخط مؤلف). || کسی که کارش حمل هیزم و خاک کوه با الاغ و اسب باشد (در لهجه ٔ گناباد).

فرهنگ معین

(خَ) (ص فا.) (عا.) آن که بسیار کار کند.

فرهنگ عمید

پرکار و قوی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرکار، بسیارفعال، پرتحرک،
(متضاد) کم‌کار، کند، کم‌تحرک

گویش مازندرانی

پرکار، کسی که با خر، کرایه کشی کند

فرهنگ فارسی هوشیار

سخت پرکار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر