معنی خروشنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خروشنده. [خ ُ ش َ دَ / دِ] (نف) آنکه می خروشد:
غم عاشقی ناچشیده ولیکن
خروشنده چون عاشق ازناتوانی.
فرخی.
هَلِع؛ خروشنده از ناشکیبایی. (منتهی الارب).

حل جدول

غرنده، فریاد کننده

دمان

پیشنهادات کاربران

دمنده

غریونده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر