معنی خرم نهان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خرم نهان. [خ ُرْ رَ ن ِ / ن َ] (ص مرکب) آسوده دل. مشعوف. خوشدل. (از ناظم الاطباء):
هنر گیرد این شاه خرم نهان
زفرمان او شاد گردد جهان.
فردوسی.
خردمند و دانا و خرم نهان
تنش زین جهانست و دل زآن جهان.
فردوسی.
سوی مرز ایران نهادند روی
دو خرم نهان شاد و آرام جوی.
فردوسی.
یکی گفت کای شاه خرم نهان
سخن راندی چند پیش مهان.
فردوسی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر