معنی خرم خرام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خرم خرام. [خ ُرْ رَ خ َ] (نف مرکب) خوش خرام. نیکوخرام:
ای حاجبی که بر فلک آبگون هلال
در رشک نعل مرکب خرم خرام تست.
سوزنی.
خرامیدنش باد بر خرمی
که ماهی چو شاهیست خرم خرام.
سوزنی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر