معنی خرفت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
خرفت. [خ ِ رِ] (از ع، ص) کندفهم. کندذهن. (یادداشت بخط مؤلف). کودن. بیحس. مبهوت. ازکاررفته. (ناظم الاطباء).
ابله، نادان، کندذهن. [خوانش: (خِ رِ) (ص.) (عا.)]
کودن،
ویژگی کسی که براثر پیری، فساد و تباهی عقل پیدا کرده است،
* خرفت شدن: (مصدر لازم) تباه شدن عقل براثر پیری،
پیر، سالخورده، کهنسال،
(متضاد) خردسال، برنا، جوان، پخمه، حواسپرت، خرف، بیهوشوحواس، کمحواس، کندذهن، کمهوش، کودن، منگ، ابله
کند فهم، کند ذهن
آدم بی ذهن و کند فهم وکم هوش را گویند.