خرده پا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خرده پا. [خ ُ دَ / دِ] (ص مرکب، اِ مرکب) آنکه سرمایه کم دارد. فقیر. کم بضاعت. تنگ سرمایه. مردم کم بضاعت از رعایا. (یادداشت بخط مؤلف). || آنکه بکارهای کوچک بپردازد. (یادداشت بخط مؤلف).
فرهنگ عمید
ویژگی کاسب کمبضاعت، دورهگرد، و کممایه، کمدرآمد،
نوپا،
حل جدول
کمسرمایه، کاسب دورهگرد
کم سرمایه، کاسب دوره گرد
مترادف و متضاد زبان فارسی
کمدرآمد، کمسرمایه، قشر آسیبپذیر
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.