معنی خرده گیری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خرده گیری. [خ ُ دَ / دِ] (حامص مرکب) اعتراض. (یادداشت بخط مؤلف). || نقد. انتقاد. (یادداشت بخط مؤلف). عمل خرده گیر.
فرهنگ عمید
عیبجویی، انتقاد،
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل خرده گیر عیب جویی ایراد گیری نکته گیری انتقاد.
پیشنهادات کاربران
ایراد
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.