معنی خردمندانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خردمندانه. [خ ِ رَ م َ دا ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) عاقلانه. هوشمندانه. از روی عقل. از روی حکمت. || منسوب بخردمندی. (از ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

از روی خردمندی و عقل: سخن خردمندانه،
(قید) عاقلانه: خردمندانه رفتار کردند،

حل جدول

عاقلانه

مترادف و متضاد زبان فارسی

قید بخردانه، حکیمانه، حکمت‌آمیز، عقلایی، عاقلانه، عالمانه،
(متضاد) سفیهانه

فرهنگ فارسی هوشیار

از روی عقل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر