معنی خرحمالی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خرحمالی. [خ َ ح َم ْ ما] (حامص مرکب) عملی که از کار سخت و رنج آور انجام دادن حاصل میشود.

فرهنگ معین

(خَ. حَ) (حامص.) (عا.) زحمت مفت، عمل بی اجر.

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیگاری، کاربی‌مزد، خرکاری، زحمت بیهوده ومفت، تلاش بی‌پاداش، زحمت بی‌اجر، کارپرمشقت

فرهنگ فارسی هوشیار

بیگاری کار رایگان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر