معنی خرتال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خرتال. [خ َ] (اِ) کلمه ای است دیگر در قنطار و آن پوست گاوی باشد که پر از شوشه زر شده است. رجوع به قنطار شود.

فرهنگ معین

(خَ) (اِ.) = خرطال: پوست گاو که آن را از طلا یا نقره پر کنند.

فرهنگ عمید

خرطال

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) پوست گاو که از طلا و نقره پر کنند خر طال قنطار.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر