معنی خدمت دوست در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خدمت دوست. [خ ِ م َ ت ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) پرستاری و تعهد و عملی که دوستی انجام دهد از سر اخلاص و بندگی:
کیست آنکو ندهد دل بچنین خدمت دوست
کیست آنکو نکشد، بار چنین خدمتگر.
فرخی.
|| حضور دوست. مجلس دوست. جناب دوست.

خدمت دوست. [خ ِ م َ] (ص مرکب) دوستدار خدمت. آنکه علاقه مند بخدمت است:
دختر مهربان خدمت دوست
زشت باشد که گویمش نه نکوست.
نظامی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر