معنی خجالت بردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خجالت بردن. [خ َ / خ ِ ل َ ب ُ دَ] (مص مرکب) خجالت کشیدن. تحمل خجالت کردن. کسب خجالت کردن:
باندازه ٔ بود باید نمود
خجالت نبرد آنکه ننمود و بود.
سعدی (بوستان).
گربقیامت رویم بی خرو بار عمل
به که خجالت بریم چون بگشایند بار.
سعدی.
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که ازین حاصل اوقات بریم.
حافظ.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر