خجالت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(خِ لَ) [ع.] (اِمص.) شرمساری، شرمزدگی.
فرهنگ عمید
شرمندگی، شرمساری: به دستور دانا چنین گفت شاه / که دعوی خجالت بُوَد بیگواه (سعدی۱: ۹۰)، سیم دغل خجالت و بدنامی آورد / خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم (سعدی۲: ۵۲۵)،
* خجالت کشیدن: (مصدر لازم) شرمنده و شرمسار شدن،
حل جدول
کمرویی
فرهنگ واژههای فارسی سره
شرمساری، شرمندگی، سرافکندگی، شرم
کلمات بیگانه به فارسی
شرمساری
مترادف و متضاد زبان فارسی
آزرم، انفعال، حیا، خجلت، شرم، شرمزدگی، شرمساری، شرمندگی، حجب، کمرویی،
(متضاد) پررویی، گستاخی
فرهنگ فارسی هوشیار
شرمساری، شرمندگی، حیا، شرم
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.