معنی ختم گرفتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ختم گرفتن. [خ َ گ ِ رِ ت َ] (مص مرکب) مجلس ترحیم گذاشتن. تعزیت کسی برپاداشتن. مجلس عزا مرده راست کردن. یادبودی برای مرده ای ترتیب دادن. || مجلس ختم دعا یا قرانی برپا کردن.

مترادف و متضاد زبان فارسی

مجلس‌ترحیم برپا کردن، مجلس‌تعزیت برپا کردن، جلسه‌ترحیم گرفتن، ختم گذاشتن

فرهنگ فارسی هوشیار

ترحیم گذاشتن، مجلس تعزیت برای کسی بر پا داشتن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر